خبرگزاری مهر – گروه فرهنگ: بر سنگ مزارش، این جمله از امام خمینی(ره)، خودنمایی میکند: «حجت الاسلام حاج شیخ فضلالله محلاتی، شهید عزیزی که من میشناسم، عمر خود را در راه انقلاب صرف کرد و باید گفت یکی از چهرههای درخشان انقلاب بود و در این راه که راه خداوند است، تحمل سختیها نمود و رنجها کشید و با قامت استوار ایستادگی کرد.»
همچنین بر این سنگ مزار، این جمله هم از خود او نقش بسته است: «من در این عالم به او (امام خمینی) عشق میورزیدم و اوامر ایشان را امر خدا و رسولش میدانستم. امید است ایشان هم مرا بعد از این عالم در پیشگاه خداوند شفاعت کنند.»
و امروز، سالروز تولد این مجاهد انقلابی و مرد انقلاب اسلامی است؛ شخصیتی که در ۱۸ تیر ۱۳۰۹ در محلات دیده به جهان گشود.
او خود درباره زادگاهش مینویسد: «محلات شهری مذهبی بود که تابستانها عدهای از مراجع مثل امام خمینی یا آیت الله سید محمدتقی خوانساری یا آیت الله صدر به آنجا تشریف میآوردند و بر این اساس، طلاب زیادی هم در تابستان به محلات میآمدند. در این شرایط ناگهان عشق و علاقهای بر من مستولی شد که بروم طلبه شوم. پدرم مخالف بود و من در کتابهای دعا جست و جو میکردم که ببینم چه دعایی موجب میشود تا حاجت انسان برآورده شود. در همان سال عمل امداود را به جا آوردم و سه روز روزه ماه رجب را با همان اعمال خاص انجام دادم و البته حاجتم این بود که پدرم راضی شود تا من طلبه شوم.
نزد آیت الله خوانساری رفتم و با گریه و زاری گفتم میخواهم طلبه شوم و پدرم راضی نمیشود. ایشان هم عموی مرا خواست و به وی گفت شما پدر ایشان را راضی کنید؛ من نیز سرپرستی او را به عهده می گیرم ...»
چنین شد که پدر فضل الله راضی شد و او در سال ۱۳۲۴ به قم مهاجرت کرد و در یکی از حجره های مدرسه فیضیه مستقر شد.
پس از آن بود که فضلالله از محضر علمای بزرگ آن روزگار مانند حضرات آیات سید روح الله موسوی خمینی، سید محمدتقی خوانساری، سید حسین طباطبایی بروجردی، شیخ مرتضی حائری یزدی، سید محمدحسین طباطبایی، شیخ علی پناه اشتهاردی، شیخ محمد صدوقی یزدی، شیخ مرتضی مطهری، سید محمدباقر سلطانی طباطبایی، شیخ عبدالجواد اصفهانی و شیخ علی مشکینی کسب فیض کرد.
سال ۱۳۳۹ بود که او عزیمتی به تهران داشت و در این شهر از درس بزرگانی مانند حضرات آیات سید احمد خوانساری، شیخ محمدتقی آملی و سید ابوالحسن رفیعی قزوینی بهره برد و البته با اقدامات انقلابی فدائیان اسلام، سید مجتبی نواب صفوی و آیت الله سید ابوالقاسم کاشانی آشنا و با آنان همراه شد.
پس از آن شیخ فضل الله سفرهای مکرری بویژه در آخر هر هفته به تهران داشت و این همراهی ادامه پیدا کرد.
او همچنین از همان ابتدا با مبارزات نهضت انقلابی امام همراه شد؛ تا جائی که در اکثر جریانهای نهضت امام، نام او نیز به چشم میخورد. شیخ فضل الله از سال ۱۳۴۲، بیش از بیست بار به زندان افتاد؛ زندانهایی که گاهی تا بیش از ۴ ماه هم طول میکشید.
بهمن ماه ۱۳۵۷، اوج خاطرات انقلاب از اوست؛ آنجا که به همراه شیخ مرتضی مطهری و شیخ محمد مفتح، کمیته استقبال از امام را تشکیل داد. او خود درباره روزهای پیروزی انقلاب میگوید: «تصمیم گرفتیم برویم و رادیو را تصرف کنیم؛ چند نفر مسلح با خود برداشتم و در میان رگبار گلوله، رفتیم و ایستگاه رادیو را تصرف کردیم و من اعلام کردم که این صدای انقلاب اسلامی ایران است و ساعتی را با پیام امام و صحبتهای خود، رادیو را اداره کردم ...»
شیخ فضلالله مهدیزاده محلاتی اولین دبیر جامعه روحانیت مبارز، نماینده مردم محلات در اولین دوره مجلس شورای اسلامی و نماینده امام در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود. همچنین نخستین حج ابراهیمی در سال ۱۳۵۸ نیز به مسئولیت او و حجت الاسلام انواری برگزار شد.
رهبر انقلاب درباره او میفرمایند: «به قدری ایشان به امام علاقه داشت و اعتقاد به نظرات امام داشت که هر موقع امام یک چیزی را بیان میکرد، مثل یک امر تعبّدی برایش لازم الاجرا بود.»
همچنین مرحوم آیت الله مهدوی کنی نیز درباره او گفته است: «هیچ وقت قهر نمیکرد؛ چون احساس وظیفه میکرد و میدانست که باید کار کند. در حوادث بعد از انقلاب، به او هم بی مهری زیاد شد؛ اگر آدمی معمولی بود، خیلی زود کنار می نشست و قهر می کرد.»
سال ۱۳۶۴ به اولین روز اسفند ماه خود رسیده بود که حجت الاسلام محلاتی به همراه برخی از روحانیون و مسئولان، در هواپیمایی عازم جبهه های دفاع مقدس بودند که با حمله دو فروند هواپیمای جنگی دشمن مواجه شدند.
او در آن روز به همراه تعدادی از همراهان انقلاب، به ملکوت اعلی پیوست؛ اما عشق او به امام و انقلاب، همچنان از سیره و البته از وصیت نامهاش میتراوید؛ آنجا که خطاب به فرزندانش نوشت: «سه چیز را اگر نداشته باشید، من از شما نمیگذرم و از شما راضی نخواهم بود: الله، قرآن و امام.»
و البته علاقه امام هم به او مثال زدنی بود؛ چرا که امام نیز به گفته همسر مرحومشان، در شهادت او و شهید مطهری، بسیار گریستند و شهادت محلاتی را به از دست دادن بازوی خود تشبیه کردند؛ رحمت الله علیهم.
نظر شما